یادداشت های سیاه

تناقضات مدرنیسم ارتجاعی !

یادداشت های سیاه

تناقضات مدرنیسم ارتجاعی !

کنکاش ِ مختصر مسائلی !


 سلام!


 چه می کنید با سومین روز از دی ماه یعنی جمعه بوقت اینجایی که هستم، مصادف با بیست و چهارم دسامبر سال دو هزارو ده! اصولاً زیاد از تقویم ِ تاریخ بازی خوشم نمیاد ولی یه دبیر داشتیم که همین اول که میومد سر کلاس همه ی تاریخ های بشری رو میگفت و بصورت سرزنده و شاد و سرحال اینور و اونور میپرید! اسمشم آقای ذوقی بود... کاری نداریم... بزار اول بگم که چند دست لباس خریدم و یک عدد کتونی-از همون مدلی که گیر دادم بهش- بسیار زیبا ! .... از شلوغی شهر و ترافیک های اعصاب خورد کن به علاوه چراغ قرمزهای شدیدالحن که بگذریم، میرسیم به اینکه چرا سطح فرهنگ ما انقدر پایینه؟ ... الکی نگین ایرانی فلان و ایرانی برتر و این چیزا ! ... بابا یه خورده واقع بین باشید؟ همه مون رو میگم، وقتی من و سه نفر دیگه توی سوپرمارکت وایسادیم منتظر نوبتمون برای خرید کالامون هستیم نباید یه نفر از بیرون بیاد و بره جلوی پیشخون و بگه "سلام داداشی بی زحمت دو نخ سیگار بده" ! ... نباید توی جاهای عمومی مثل اتوبوس، کتابخونه، کافی نت ها، حتی مغازه ها بلند بلند صحبت کنیم یا نوبت رو نادیده بگیریم یا بلند بلند بخندیم یا چیزی توی همین مایه ها ... خیلی جاهای دیگه برای تخلیه ی یک سری چیزها تعبیه شده که باید بریم اونجا البته خیلی جاها هم نیس چون از فقدانش هست که آدم یه همچین رفتارایی میکنه. مثلاً پارک، شهربازی، باغ و دشت برای تفریح یا هرجایی که مخصوص تفریحه! 


راجع به تعارفات و رودربایستی ها هم که نگو! اصلاً ما ایرانی ها خدای تعارفیم اونم از نوع الکیش! چون درباب این موضوع زیاد توضیح دادم فقط مختصری میگم که تعارفات رو بزارید کنار همین، در حد احترام و خوشرویی بمونه نه بیشتر! 


یه نکته هم راجع به سریال های مزخرف بگم و البت برادران اهل سینما D: میدونن که اولاً آمریکایی بودن یه سریال دلیل بر باحال بودنش نیس! ( شکارچیان نورو و بیست و چهار ) دوماً اینکه سریال های کلمبیایی و نمیدونم مکزیکیو اینا رو که بریز دور که نه داستان درست و حسابی داره نه کاراکترهای قابل قبول داره، همشم یه دختر با مینیژوب اونجا میچرخه بقیه هم میگن چه دختره قشنگی! بیا چادر سرش کنم ببین خوب میشه؟ درضمن اینا رو برای اونایی گفتم که تلویزیون نگاه میکنن من که همش پای اینترنت و وبلاگ کوفتیمم! D:



حالا تا کنکاش های بعدی خدا نگهدار!  مژده اینکه امروز میام غروب و روزنوشت مینویسم همراه با پانوشتای بس خفنگ! ( چه خبر مهمی! ) ....





نظرات 6 + ارسال نظر
شایان 1389/10/03 ساعت 20:32 http://avrilfan.blogfa.com

تعارف ها رو هستم بقیرم هستم

باش!

عسل 1389/10/03 ساعت 21:29

تریپ نصیحت برداشتی بابا بزرگ!
منتظر بازگشت پیروزمندانه شما هستیم

کامینگ سونم بزودی!

پس سریال هم نگاه می کنی اونم از اونایی که دختر مینی ژوپ پوشیده توش هست . وااااااااااای تز دست رفتی

در مورد تعارفات نه تنها ما اهل تعارفیم مخاطبان هم دوست دارن براشون کلی به به چه چه کنیم

نخیر نگاه نمیکنم! ... درسته!

SNIPeR 1389/10/04 ساعت 10:13 http://esnayper.blogsky.com/

بعله ! بنده سخت درگیر این کنکاشت شدم !
قسمت دوم که در مورد فرهنگو این چیزا بود که تکراری شده دیگه !
زیاد خوندیم اینور اونور !
ولی تعارفات گاهی اوقات لازمه ، هر دو طرف میدونن دارن تعارف الکی واسه هم تیکه پاره میکننا ! ولی کلا چیز بدی نیست !
در مورد سریال و تلوزیون نمیتونم چیزی بگم !
چند وقتیه دیگه حال نمیده بهم ،
منتظر خفنگ هاتون هم هستیم آقا حسین ...
.
پست طولانی ! نظر طولانی !

عمر شما دراز باد !

باران 1389/10/04 ساعت 16:24 http://the-rain.blogsky.com

می خوانیمت...

هنوز میخوانیــَم ؟

http://hofop.blogsky.com 1389/10/15 ساعت 16:07

چرا نظرم وتایی نکردی؟:(هان؟:((

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد