یادداشت های سیاه

تناقضات مدرنیسم ارتجاعی !

یادداشت های سیاه

تناقضات مدرنیسم ارتجاعی !

از آدمای خودخواه و مغرور متنفرم


 خیلی بده که یه نفر از دوس داشتن بقیه سو استفاده کنه و مغرور بشه و یه آدم گوه به تمام معنا بشه!




* اگه اون کاره جور بشه برام چی میشه! به به !

سگ دو برای زنده ماندن



زندگی ارزش دویدن دارد ; حتی با کفشهای پاره ... 


ویوا پولسکا تو کله پزی!


 سلام!


 این خیلی باحاله که یه روز بالاخره ساعت 8 صبح رو دیدم و با یه وضع ناجور که نمیخوام توصیف کنم ( عاقلان دانند!‌ ) از خواب ناز ِ مزخرف ِ گرم تابستونی بیدار شدم! ... همین که تو حال و هوای خواب و بیداری بودم یهو یه ویبره ای از زیر کلم حس کردم و سریع گوشیمو از زیر بالش درآوردم و دیدم بله Big Smoke هستش ... گفتش الان میام دنبالت بریم کله پاچه بزنیم! منم گفتم باشه بیا... خلاصه رفتیم کله پاچه ای و پسره یه نگاهی به من کرد که معلوم بود عمراً هم حدس نمیزده که من تیپم به کله و پاچه و این حرفا بخوره! نشستیم و جای شما خالی یه کله پاچه خفن با نون سنگک تنوری زدیم بر بدن و یه چایی هم روش و خلاصه حالی کردیم. نمیدونم چرا زده بود کانال یک و اون برنامه مزخرف صب بخیر ایران با اون مجری های یخمکش رو داشت نگاه میکرد البته نگاهم که نمیکرد فقط روشن بود; منو بگو انتظار داشتم مثلاً تو تلویزیون ِ بالای شاخ گوزن ِ اون کله پزی، زده باشه شبکه ویوا پولسکا Viva Polska و یه آهنگ از بلک آید پیز گذاشته باشه!؟ ... خب ... از امروز صبح که بگذریم میرسیم به امروز ظهر ( چش بسته غیب گفتی!؟ ) ... حال و هوام اصلاً خوب نیس نمیدونم واقعاً دارم چیکار می کنم و اوضاع همه چی بهم ریخته و قاراش میش هستش! ... نمیدونم چرا دیگه وبلاگ نویسی مثل سابق برام لذت بخش نیس و شاید مزخرف دیگه ای نمونده باشه که دربارش بگم! ( سیل گوجه و آت و آشغال که به سوی من پرتاب میشه از طرف شما!‌ )



حقیقت محض


نه اسمش عشق است ، نه علاقه ، نه حتی عادت;  حماقت محض است دلتنگ کسی باشی که دلش با تو نیست...