گربه رو نتونستم نگه دارم ... یعنی نذاشت که نگهش دارم، اعصاب خیلی خورد و داغون بود بخاطر همین هم بود که چندروز دل و ماغ آپدیت کردنو نداشتم. شب اول نگهش داشتم ولی بعد مجبور شدم ببرمش خونه ی یکی از اقوام بزارمش، نمیدونی موقع ای که داشتم میزاشتمش توی جعبه و ببرمش چقدر ناله و میو میکرد. سرشو میمالید به پاهام و التماس میکرد که نبرمش، ولی من که دست خودم نبود مجبور شدم، یاد اون شبی که با بند کفشم بازی میکرد و پاهامو آورده بودم بالا و اونم همینجوری آویزون مونده بود بین هوا و زمین... ولش کن دیگه تا اطلاع ثانوی بیخیال بشم بهتره ...
پانوشت یک : آخه مگه چه اشکالی داره ؟؟؟
پانوشت دو : بیا دیگه راجع بهش حرف نزنیم...
پانوشت سه : پارک الغدیر هم عجب جاییست، کیفور شدیم بس!
پایانه آگهی شروع به کار کرد
متفاوت ترین وب سایت آگهی در ایران
افتتاح شد
www.adsterminal.com
با امکانات فوق العاده فقط برید ببینید
ایح ایح ایخ ضایع دلم برات سوخت
الهی عسل بمیره برات
کاریش نمیشه کرد دیگه
بدی زندگی با جمع اینه حالا اگه مجردی میزیستیم از این مشکلات نداشتیم
سلام نمیخوام داغ دلتو تازه کنما
ولی کی نذاشت نگهش داری؟!
بهم سر بزن