یادداشت های سیاه

تناقضات مدرنیسم ارتجاعی !

یادداشت های سیاه

تناقضات مدرنیسم ارتجاعی !

زامبیِ بی حوصله !

سلام


خب ... یه چند وقتی که وبلاگتو پست نکنی تقریباً حسابی کسل و بی حال میشی و اصلاً حس پست مطلب نیست! ولی از اونجایی که بنده چرت نویس بسیار خوبی هستم و چرت های خوب و پرطرفداری مینویسم ( آره! ) شروع به پست مطلب کردم بعد از چندروزی که در دسترس نبودم. تو کافی نتم، یارو میگه حاج آقا سر ما کلاه نره کار مارو راه بنداز دستم به دامنت ( بابت همین اعلام شماره حساب برای واریز وجه نقدی یارانه ها ! ) منم تو دلم گفتم بابا یارو سرت کلاه رفته خبر نداری اینهمه کلاه که رو سرته پس چیه ؟ دیگه چقدر خفت و ذلت کشیدی که به همینم قانع شدی... راستی من نفهمیدم کلاهبرداری چیه بعد کلاه گذاری چیه ؟ اگه طرف کلاهبرداری میکنه پس کی کلاه گذاری میکنه اصلاً کلاه برداری چیه و کلاه گذاری چیه ... هرکی میدونه لطفاً بگه و خانواده ای رو از نگرانی دربیاره و مژدگانی دریافت کنه  ... چند روز رو داشتم به یک سری کارای عقب افتاده میرسیدم و نفسی کشیدم از کار نکردن با اینترنت! ... گاااززز، آخ ... زبونمو گاز گرفتم، اینترنت بهترین چیزه و نباشه اصلاً زندگی نمیشه کرد چه نفسی؟ استایل یه آدم معتاد به اینترنت ! ... فکر کنم یه چندروزیه که سندروم هدفونتوگوشمدرداگراف گرفتم(!) از اونجایی که این کلمه من درآوردی میباشه لذا لازم دارم تا توضیحی در باب این کلمه ی مزخرف بدهم، هدفونتوگوشمدرداگراف از واژه ی "هدفون تو گوشم درد گرفت" میاد که نشون میده مبتلا از بس هدفون ( فرقی نمیکنه برای گوشی موبایل یا ام پی تری پلیر یا هر وسیله ی ضبط و پخش ) توی گوشش کرده که هدفون هم شده بخشی از گوشش و اصولاً و فروعاً مرز بین هدفون و گوش مشخص نیست! ... راستی این چرت و پرتا رو ولش کن یه خبر خوب بدم! کامپیوترم تا فردا آمادست و منم عین زامبی برم پای کامپیوتر و بازی های جدیدی که از دوستان گرفتم بازی کنم و دهنِ چشم و گوش و دست خودمو سرویس کنم ( آرایه ی ادبی رو داشتی ؟ دهن دست و ... ). خب امروز یک گندی زدم که در تاریخ گندها ثبت خواهد شد و اساساً شاید یک ترمالِ اساسی باشد ... خب ... روز خوبتون رو با مزخرفاتی بیشتر از این مزخرفاتی که نوشتم خراب نمیکنم. امیدوارم که روزهای بسیار خوبی رو در پیش رو داشته باشید... راستی تو اخبار داشت گزارش خبری پخش میکرد، دیدین آخرش میگه مثلاً فلانی،پاریس‌ ؟؟؟ یارو گفت: "بای،لندن" اسم گزارشگره بای بود من کلی خندیدم و بقول بیهقی عزیز ( با اقتباس از فرهاد ) بسیار نشاط رفت ...



پانوشت یک: درجه ی WIDE یت چیزی در حدود پنجاه هزارررر

پانوشت دو : ذیق ذیق ذیق ذیق ذیق ( بعلت علاقه شدید به این کلمه!‌‌ )

پانوشت سه : نمیدونم یک عدد من کجا رفته ؟

پانوشت چهار: زامبی ای پای کامپیوتررر !

پانوشت پنج : هدفونتوگوشمدرداگراف !

پانوشت شش : چرت نویس

پانوشت هفت: من شاید بخوام دو هزارتا پانوشت بزارم چرا میخونی آخه ...

نظرات 5 + ارسال نظر
قهوه تلخ 1389/06/04 ساعت 12:41

میدونی کلا از نوشته هاتتتتتتتتتتتتتتتتت لذت میبرم
و میخندم..
کلا قشنگ چرت و پرت مینویسی
سر بزن

نظر لطفته

دهن چشم و گوش خوب اومدی کلا اگه یه بار حرف درست زده باشی این دفعه بود آقای چرت وپرت

مَمَنانیم !

سلام و وقت بخیر هدف عرض ادب بود موفق باشی

سلام وقت شما هم بخیر ممنون

عسل 1389/06/05 ساعت 01:22 http://silence-love.blogsky.com/

سلااااااااااااااااااااااااااااام
به به از این ورااااااااااااااا؟
باز چه گندی زدی پسرم؟ در ضمن تو دو هزار تا پا نوشت بنویس من همه رو میخونم استاد ادبیات

گندی که شاید یک تِـرمال اساسی باشد!

بسیار نشاط رفت.

بسیار خرسندیم!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد